من اومدم...

ساخت وبلاگ
اینم ادامه داستان.ببخشید که دیر شد....از زبان کامران؛دکتر:نه بابا بی ادبی چی عزیزم!ولی فکر میکردم تیز تر از این حرفا باشی! خب من که فارسی صحبت میکنم و ایرانی ام باید خواننده های همطونمو بشناسم یا نه؟ کامران: اوه بله درست میگین.حالا میشه بگین دلیل بی هوشیم و این صدای نه چندان قشنگ چیه؟ دکتر: خب!تو به فلفل حساسیت شدید داری، یا به قولی آلرژی حاد.صداتم طول میکشه تا درست شه. کامران: وای!حالا من باید چیکار کنم؟ دکتر:فعلا این داروهایی که برات تجویز کردمو مرتب مصرف کن، حالا تا بعدش خدا بزرگه!...و بعد این حرف نسخه ای رو به بابا داد و کمی حرف زدن و دکتر که مرد قد بلند و چهار شونه ای بود و تک و توک موهاش سفید شده بود و چهره خوش ترکیبی داشت،رفت.واییی!تولددد؟!... کامران: مااماان؟! ساعت12 شبه! تولد چی شد؟؟؟ مامان: هیچی عزیزم نمیخواد نگران باشی. حتما تا الآنه شامشونم خوردن و رفتن.کتی خیلی اصرار داشت که بیاد ولی نزاشتیم. کامران: خوب کردی مامان جان.وگرنه مهمونی بهم میخورد.میشه لطف کنید به پرستار بگید بیاد کارای ترخیص منو انجام بده؟خسته شدم! مامان: باشه مامان جان.الان میگم بیاد..."ادامه مطلب" دنیا در چشمانت...
ما را در سایت دنیا در چشمانت دنبال می کنید

برچسب : من اومدم,من اومدم خوب شم ولی,من اومدم بین خوبا,من اومدم به انگلیسی,من اومدم بریزم بهم,من اومدم بشم فدای توحسین,من اومدم اما,من اومدم اما قتلگاه,من اومدم بريزم به هم,من اومدم خشایار اذر, نویسنده : mjust-ka بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 7:27